English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9186 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to save for retirement U برای بازنشستگی پس انداز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
IRA U مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
to save for something U پس انداز کردن [اندوختن ] برای چیزی
golden handshakes U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
provident fund U وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
anglo-chinois U [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
sightscreen U دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
saving institutions U موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board U طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
lay-by U پس انداز کردن
lay by U پس انداز کردن
to lay aside U پس انداز کردن
lay-bys U پس انداز کردن
save money U پس انداز کردن
salt away <idiom> U پس انداز کردن
to lay up U پس انداز کردن
saves U پس انداز کردن
save U پس انداز کردن
saved U پس انداز کردن
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
sock away U پول پس انداز کردن
lay aside U پس انداز کردن انداختن
superannuation U بازنشستگی
retired ness U بازنشستگی
pensionable age U سن بازنشستگی
retirement U بازنشستگی
save U نجات دادن پس انداز کردن
saves U نجات دادن پس انداز کردن
saved U نجات دادن پس انداز کردن
pension funds U وجوه بازنشستگی
pension fund U صندوق بازنشستگی
pensions U مستمری بازنشستگی
retired U مربوط به بازنشستگی
golden handshakes U دستخوش بازنشستگی
retiring pension U حقوق بازنشستگی
retired pay U حقوق بازنشستگی
golden handshake U دستخوش بازنشستگی
pensionable U شایسته بازنشستگی
superannuation U کهولت بازنشستگی
old age pension U مستمری بازنشستگی
pension insurance U بیمه بازنشستگی
pension U مستمری بازنشستگی
old age insurance U بیمه بازنشستگی
old age pension U حقوق بازنشستگی
landscaped U چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscape U چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscapes U چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscaping U چشم انداز بامنظره تزئین کردن
pension U حقوق بازنشستگی پانسیون
pensions U حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pensionable U وقت بازنشستگی رسیده
pensions U حقوق بازنشستگی پانسیون
pension U حقوق بازنشستگی یا تقاعد
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
disposable personal income U پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
Any reform of the pension law must be left to the future. U هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
accrued benefit U پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
short timer U پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
new deal U برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
ex ante saving U پس انداز
saving U پس انداز
ex post saving U پس انداز
savings U پس انداز
forehanded U پس انداز کن
aggregate saving U پس انداز کل
saver U پس انداز کن
irrigator U اب انداز
thrift U پس انداز
deposits U پس انداز
deposit U پس انداز
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
catapulted U سنگ انداز
firer U سوخت انداز
catapulting U سنگ انداز
fire teazer U اتش انداز
national saving U پس انداز ملی
napkins U پیش انداز
sonorous U طنین انداز
thrift institutions U موسسات پس انداز
mobilization of savings U بسیج پس انداز
feller U درخت انداز
torpedo tube U اژدر انداز
catapult U سنگ انداز
bomber U بمب انداز
springer U کمند انداز
initiator terminator U راه انداز
bombers U بمب انداز
drivers U راه انداز
dustpan U خاک انداز
stoker U سوخت انداز
driver U راه انداز
bowler U توپ انداز
bowlers U توپ انداز
hand rail U دست انداز
deposit account U حساب پس انداز
deposit accounts U حساب پس انداز
missile launcher U موشک انداز
clearing bank U بانک پس انداز
clearing banks U بانک پس انداز
actual saving U پس انداز واقعی
scenery U چشم انداز
negative saving U پس انداز منفی
fire teazer U سوخت انداز
rough <adj.> U پر دست انداز
spearman U نیزه انداز
propensity to save U گرایش به پس انداز
landscape U چشم انداز
howitzer U خمپاره انداز
mortar U خمپاره انداز
line starter U راه انداز خط
rate of saving U نرخ پس انداز
personal saving U پس انداز شخصی
mortars U خمپاره انداز
grenadier U نارنجک انداز
bumpy <adj.> U پر دست انداز
net saving U پس انداز خالص
compulsory saving U پس انداز اجباری
forced saving U پس انداز اجباری
divisive U تفرقه انداز
splitter U نفاق انداز
landscaped U چشم انداز
saving rate U نرخ پس انداز
foot cloth U پای انداز
fluter U چین انداز
road hole U دست انداز
procrastinator U تعویق انداز
private saving U پس انداز خصوصی
footcloth U پای انداز
napkin U پیش انداز
missile man U موشک انداز
landscapes U چشم انداز
view U چشم انداز
landscaping U چشم انداز
pothole U دست انداز
catapults U سنگ انداز
potholes U دست انداز
mobilization of savings U تجهیز پس انداز
scenes U چشم انداز
panorama U چشم انداز
shoveling U خاک انداز
outlook U چشم انداز
starters U راه انداز
starter U راه انداز
postponer U تاخیر انداز
trappers U تله انداز
dissaving U پس انداز منفی
trapper U تله انداز
overlooks U چشم انداز
savings bank U صندوق پس انداز
puddle U دست انداز
puddles U دست انداز
saving function U تابع پس انداز
saving equation U معادله پس انداز
saving bank U بانک پس انداز
saving account U حساب پس انداز
ringer U طنین انداز
mouth-watering U دهان آب انداز
releaser U راه انداز
shovel U خاک انداز
shoveled U خاک انداز
overlooking U چشم انداز
provident bank U صندوق پس انداز
retardant U عقب انداز
overlook U چشم انداز
shovels U خاک انداز
discobolus U دایره انداز
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com